تاثیر شخصیت علمی معلم بر فرایند تدریس
معلم باید برنامه و مواد درسی را مطابق سطح درک و فهم شاگردان عرضه کند تا برای آنها قابل جذب باشد.
یعنی برنامه درسی و مقدار تکلیف باید بر اساس مراحل رشد ذهنی و تواناییهای مختلف شاگردان پی ریزی شود.معلم باید به شاگردان فرصت دهد تا دانش خود را خودشان بسازند.کودکان بیشتر از آنکه به آموزش مستقیم نیازمند باشند به فرصتهای یادگیری مستقیم نیاز دارند..........
دانش آموزان چگونه یاد می گیرند؟
1- مشارکت فعال
یادگیری مستلزم توجه،مشاهده،یادسپاری،فهمیدن،تنظیم هدفها و مسئولیت پذیری دانش آموز است و این عوامل مشارکت فعال یادگیرنده را می طلبد.
در کلاس درس دانش آموز شنونده صرف نباشد،فرصت آزمایش،تجربه و مشاهده را به دانش آموز بدهیم
شکل گیری روحیه همکاری اساسی ترین بخش یادگیری در محیط مدرسه است.
2- مشارکت اجتماعی
در کلاس درس:فعالیتهای گروهی،نظم کلاسی برای شروع فعالیتهای گروهی از طریق الگو سازی شیوه های همکاری را آموزش دهیم،گفتگوی بین دانش آموزی،حضور در اجتماع
3- فعالیتهای معنادار
افراد ی بهتر می آموزند که بتواننددر فعالیتهایی شرکت کنند که از نظر فرهنگی مناسبند و برای زندگی واقعی سودمندنگاشته می شوند.
تحلیل مفهوم تدریس از دیدگاههای مختلف
تدریس در دیدگاههای مختلف ماهیت و معنای مختلفی دارد بعضی آنرا "بیان مستقیم حقایق علمی از طرف معلم به فراگیران می دانند "گروهی دیگر آن را "همورزی یا تعامل بین معلم و فراگیر و محتوا در کلاس درس "تعریف کرده اند.عده ای از متخصصان تعلیم و تربیت " فراهم آوردن موقعیت و اوضاع و احوالی که یادگیری را برای فراگیر آسان کند " تدریس نامیده اند. اسمیت به پنچ نوع تدریس معتقد است که عبارتند از:" توصیفی" –" موفقیتی" –" ارادی" – "هنجاری" و" علمی".
به نظر اسمیت تعریف" توصیفی "تدریس عبارت از بیان مستقیم و صریح دانش و مهارت از معلم به فراگیر است.
در تعریف "موفقیت "دو مفهوم تدریس ویادگیری نقشی تعیین کننده و انفکاف ناپذیر دارند به این معنی که عمل تدریس صورت نخواهد گرفت مگر اینکه یادگیری اتفاق افتاده باشد.
تدریس در مفهوم" ارادی "عملی است هدفمدار که اهمیت کارکرد آن در رخدادهای آموزشی بستگی به موقعیت و باور معلمان دارد به عبارت دیگر تدریس نه تنها نظام فکری معلمان، بلکه عملکرد آنهارا، که به وسیله هدفهای از پیش تعیین شده هدایت می شود، مشخص می سازد.
تعریف تدریس از منظر "هنجاری" معطوف به فعالیتهایی است که بر پایه اصول اخلاقی، شواهد و استدلال بنا شده باشد. در چنین برداشتی از تدریس همواره دو سوال اساسی وجود دارد:
1- چه چیز باید آموخته شود 2- چگونه باید آموخته شود.
تدریس از منظر "علمی" فعالیتی است صریح و دقیق که ریشه در تجارب گذشته معلمان و متخصصان تربیتی دارد. براساس چنین رویکردی تعریف تدریس باید عاری از هر گونه ابهام و عدم دقت باشد، و با جملات و عباراتی بیان شود که ضمن ریشه داشتن در عرف و فرهنگ عمومی، دلالت بر رفتارهای صریح و بدون ابهام داشته باشد و آثارش نیز از طریق تجربه تایید شود.
تحلیل، سازمان دهی و کلیت بخشی اساسی شکل گیری همه نظریه های علمی در طول تاریخ معارف بشری بوده است.نظریه پردازان منشا همه نظریه ها را سه معرفت اساسی یعنی علوم انسانی، علوم طبیعی و علوم اجتماعی دانسته اند. تعلیم وتربیت نیز به عنوان یک دانش کاربردی به رغم هویت مستقل، وایسته به علومی چون علوم طبیعی، فیزیولوژی، فلسفه، روانشناسی و جامعه شناسی است.نظریه های تدریس نیز به عنوان زیر مجموعه ای از نظریه های تعلیم و تربیت متاثر از نظامهای معرفتی ذکر شده است.
ویژگیهای تدریس فعال
یکی از مقوله های مهم در آموزش و پرورش فرایند یاددهی و یادگیری است.به عبارت دیگر تمامی فعالیتهای آموزش و پرورش در جهت بسترسازی مناسب برای تحقق این فرایند می باشد. در رأس این فرایند، دانش آموزان قرار دارند و همه فعالیت ها، مانند تأمین معلم، مواد آموزشی، فضای آموزشی و... در خدمت او قرار می گیرد. مفهوم فرایند یاددهی – یادگیری در این فرایند واژه های تدریس، یادگیری، ارزشیابی، مواد آموزشی، تعامل معلم و دانش آموزان و... مطرح می باشد که تعاریف واژه های اصلی ارایه می شود.
1- تدریس: تعامل یا ارتباط متقابل معلم با دانش آموز بر اساس طرح منظم و هدفداربه منظور تغییر در رفتار را تدریس نامند.
2- یادگیری: تغییر درطرز تفکر و مهارت های ذهنی و حرکتی را یادگیری نامند.
3- ارزشیابی: فرآیندی منظم برای تعیین و تشخیص میزان پیشرفت شاگردان در رسیدن به هدفهای آموزشی.
4- مواد آموزشی: شامل کتاب، فیلمهای آموزشی، مجلات و... که محتوای یادگیری تلقی می شود.
- لینک منبع
تاریخ: دوشنبه , 11 دی 1402 (23:18)
- گزارش تخلف مطلب