مدیریت ارتباط با مشتری در محیط الکترونیکی
بازاریابی الکترونیک: برقراری ارتباط با مشتریان اهمیت برنامهریزی برای بازاریابی در چند سال اخیر رشد فزایندهای داشته است. در بازاریابی ابتدا باید هویت هر مشتری را مشخص کنید و خصوصیات هر یک از آنها را به طور مجزا مورد بررسی قرار دهید. هرچه میزان ارتباط برقرارشده میان شما و مشتریتان نزدیکتر و صمیمیتر باشد، به همان نسبت میتوانید آنها را به سازمان خود وابسته کنید. برقراری این ارتباط صمیمی نیازمند کسب اطلاعات دقیق از مشتریانتان است. بازاریابی اینترنتی – بازاریابی الکترونیک - امکانات و تسهیلات جدیدی را برای رسیدن به این هدف فراهم آورده است. بازاریابی الکترونیک فرآیندی بیشتر از بازاریابی سنتی از طریق فناوری اینترنت است. این روش ارتباط دوجانبه میان شما و مشتریانتان برقرار میکند. در این نوشتار چند سوال اساسی دربارهی بازاریابی نوین مورد بررسی قرار میگیرد: " بازاریابی الکترونیک چیست؟ "، " چه امکاناتی را در اختیار سازمانها میگذارد" و "چگونه ارتباط متقابل شما و مشتری را حفظ خواهد نمود؟ "، سپس عواملی با اهمیت در بازاریابی الکترونیک معرفی میشوند. بازاریابی الکترونیک چیست؟
چگونه یک مشتری جدید پیدا کنیم؟ (جذب مشتری) و چگونه این مشتری جدید را حفظ کنیم؟(حفظ مشتری). اینها سوالاتی هستند که در بازاریابی الکترونیک مطرح هستند. بازاریابی الکترونیک همان اهداف بازاریابی سنتی را دنبال میکند، با این تفاوت که بازاریابی الکترونیک با به کارگیری ابزارها و روشهای نوین فناوری جدید به دنبال نوآوری است. میتوان بازاریابی الکترونیک را به این شکل تعریف کرد: اداره ارتباط متقابل مشتری در یک محیط پیشرفتهی رسانهای به منظور کسب سود برای شخص یا سازمان مربوط. بازاریابی الکترونیکی یک عملکردی خاص که تنها با فروش محصولات و خدمات در ارتباط باشد نیست. بلکه فرآیندی مدیریتی است برای اداره کردن ارتباط ایجاد شده میان سازمان و مشتری. عملکرد بازاریابی الکترونیک را میتوان در سه بخش زیر معرفی و دستهبندی کرد: 1- یکپارچگی: بازاریابی الکترونیک تمامی مراحل فروش توسط شرکت و همچنین فروش از طریق نمایندگیهای شرکت را به صورت یک فرآیند یکپارچه دربرمیگیرد. 2- میانجیگری(واسطه گری): بازارایابی الکترونیک میزان نیاز و خواستهی مشتریان شرکت را با میزان تولید و ظرفیت ارایهی خدمات توسط شرکت کنترل میکند. 3- واسطهگری: بازاریابی الکترونیک میان بخشهای مختلف شرکت از جمله بخشهای مالی و سرمایهگذاران خارجی نقش واسطه را بازی میکند. برای درک بهتر نکات کلیدی بازاریابی الکترونیک لازم است ارتباطات متقابل مشتری و سازمان به طور کامل مورد بررسی قرار گیرد. چرخهی بازاریابی الکترونیک شامل چهار مرحلهی اصلی است: 1- تهیه و تدارک 2- ارتباط 3- نقل و انتقال 4- خدمات پس از فروش در مرحله تهیه و تدارک سازمان باید نیازها و خواستههای مشتریان را تعیین کند. سازمان جهت تولید محصولات و یا ارایهی خدمات خود نیازمند تجزیه و تحلیل نیازهای مشتریان است و این عمل از طریق تفکیک مشتریان صورت خواهد گرفت. زمانی که محصول (یا خدمت) مطابق سلیقه و خواستهی مشتری طراحی شد مرحلهی ارتباط آغاز میشود. شرکت (سازمان) باید در مورد ارایهی کالای مورد نظر به مشتری با او مکاتبه کند. مشتری ارزشمندترین اطلاعات را دربارهی محصولات و خدمات خریداری شده ارایه میکند. بنابراین باید او را با خدمات پس از فروش که خواستهها و نیازهایش را برآورده میسازد، حمایت کرد. مرحلهی ارتباط دارای چهار زیر مجموعه است که حروف آغازین این زیرمجموعهها، کلمهی AIDA را میسازد؛ (Attention توجه – Information اطلاعات – Desire خواست و علاقه – Action عملکرد). ارتباط متقابل میان شما و مشتری در طول مرحلهی ارتباط باید بسیار نزدیک و صمیمی باشد. سازمان باید در ابتدا نظر مشتریان را دربارهی محصولات و خدمات جدیدی که ارایه کرده است، جلب کند. تبلیغ از طریق بنر وسیلهای مناسب برای جذب مشتریان است. برای موفقیت دراین روش باید بنرهای طراحی شده قدرت جلب نظر مشتری را داشته باشند. پس از این مرحله، سازمان باید اطلاعات مورد نیاز را در اختیار مشتری قراردهد تا او نظرات خود را درمورد محصولات و خدمات ارایه شده مطرح کند. مشتری باید قدرت انتخاب اطلاعات مورد نیاز خود را از میان عنوانهای مختلف داشته باشد. شرکت (سازمان) باید برای خرید محصولات و خدمات جدید در مشتری انگیزهی لازم را ایجاد کند. برای رسیدن به این هدف میتوان از کلیهی امکانات رسانهای موجود در اینترنت بهره جست. فرآیندهای بالا منجر به خریداری محصول یا سفارش خدمتی از سوی مشتری میشود.(آغاز حرکت!) زمانیکه مشتری تصمیم به خریداری محصول (یا سفارش خدمتی) گرفت باید ارتباط مستقیم میان او و بخش فروش شرکت برقرار شود. اگر دو مرحله اول با موفقیت پشت سر گذاشته شوند، مشتری محصول یا خدمتی را که ارایه میدهید خریداری خواهد نمود. مرحلهی تحویل کالا (خدمات) نیز اهمیت بسزایی درفرآیند بازاریابی شما دارد، (مطمئنترین فرآیند برای پرداخت پول توسط خریدار و همچنین تحویل به موقع سفارش به مشتری). پس از فروش محصول (یا خدمات) نباید فعالیتهای بازاریابی قطع شوند. در مرحله خدمات پس از فروش تلاش برای ایجاد ارتباط میان مشتری و فروشنده است. جذب مشتری جدید مشکلتر و پرهزینهتر از نگهداری و حفظ مشتریان قبلی است. حفظ مشتری، نیازمند تلاش بیشتر نیروی انسانی سازمان مربوط و توانمند کردن سیستم اطلاعرسانی است. مشتری مهمترین عامل در تبلیغ خدمات و کالای ارایه شده است و به همین دلیل باید از خدمات پس از فروش مناسبی بهرهمند شود. بازاریابی الکترونیک نمیتواند به طور کامل جایگزین بازاریابی سنتی شود. اطلاعاتی که ازطریق ارتباط با مشتری در مرحلهی خدمات پس از فروش جمع آوری میشوند، باعث به وجود آمدن مرحلهی تهیه و تدارک میشود. فرآیند بازاریابی الکترونیک تنها بر استفاده از امکانات اینترنت اصرار نمیورزد و از همهی روشهای بازاریابی بهرهبرداری میکند، اما امکاناتی را دراختیار ما میگذارد که بازاریابی سنتی فاقد آنهاست. به عنوان نمونه، روش بازاریابی تک به تک (one to one) و یا ارتباط مستقیم با مشتریان. در حقیقت بازاریابی سنتی و بازاریابی الکترونیک تکمیل کنندهی یکدیگر هستند و بازاریابی الکترونیک نمیتواند به طور کامل جایگزین بازاریابی سنتی شود. عوامل موفقیت در بازاریابی الکترونیک(BONI): چهار عامل مهم در کسب موفقیت بازاریابی الکترونیک عبارتاند از: 1- سود رسانی به مشتری. 2- توانایی ارایهی خدمات و اطلاعات مورد نیاز مشتری به صورت Online. 3- توانایی کنترل و هدایت وب سایت. 4- ایجاد یکپارچگی میان فعالیتهای بازاریابی الکترونیک با سایر فعالیتها. استفاده از روشهای بازاریابی الکترونیک برقراری ارتباط میان مشتری و سازمان را از طریق درک نیازهای مشتریان و با وابسته کردن آنها به محصولات و خدمات شرکت، فراهم میکند. رای جذب مشتری باید فعالیتهای online شرکت برای او سودآور باشد. همچنین باید خدمات متنوعی به او ارایه شود. خدمات و تسهیلاتی که باعث ایجاد انگیزهی لازم در مشتری جهت خرید (در حال و آینده) شود. بنابراین محتوای وب سایت و خدماتی که در وب سایت ارائه میشوند باید خواستهها و علایق شخصی مشتری را در نظر گرفته و حتا امکاناتی برای ایجاد بخشهای شخصی برای او فراهم آورد (مانند خدماتی که Yahoo ارایه میدهد). شرکت باید خدمات منحصر به فردی ارایه دهد. خدماتی که با سایر رقبا تفاوت داشته باشد. وب از امکانات مختلفی برای معرفی و برقراری ارتباطات online استفاده میکند. هر وب سایت باید ترکیبی از اطلاعات مناسب، برقراری ارتباط آسان و مطمئن و انتقال اطلاعات مورد نیاز مشتری را درخود داشته باشد. قرارگیری این اطلاعات در اختیار مشتری موجب آگاه نمودن او میشود. تبادل نظر مشتریان موجب ارتباط آنها با سایرین میشود و این امکان را به وجود می آورد که اطلاعات مورد نیاز مشتریان در کنار هم قرار گیرد. بروز نمودن اطلاعات و خدمات وب سایت از اهمیت بالایی برخوردار است. اطلاعات وب سایت باید مختصر و مفید باشند. صفحات وب باید از ساختار مناسبی برخوردار و پیکربندی و کنترا صفحات با یکدیگر تطابق داشته باشد. مساله مهم همکاری همه اعضای شرکت در فرآیند بازاریابی الکترونیک است، چرا که رضایت مشتری بستگی به میزان عملکرد همه اعضای شرکت به تعهداتشان دارد. نتیجه گیری: - بازاریابی الکترونیک همان اهداف بازاریابی سنتی را دنبال میکند: جذب مشتری و حفظ آن. - فناوری ارتباطات و اطلاعات باعث به وجود آمدن فرصتهای جدید برای تعریف دوبارهی ارتباط بین فروشنده و مشتری میشود. - استفاده از روشهای بازاریابی الکترونیک موجب تقویت ارتباط میان مشتری و فروشنده از طریق درک خواستهها و نیازهای مشتری و وابسته کردن او به کالاها و خدمات فروشنده میشود. - با توجه به امکان برقراری ارتباط تک به تک در بازاریابی الکترونیک، فروشنده باید شناخت صحیحی از مشتریان خود داشته باشد. - هر چه میزان شناخت شما از مشتریان خود (نیاز ها، خواستهها، علایق و سلیقهها) بیشتر باشد به همان اندازه فرآیند بازاریابی الکترونیک شما موثرتر و بهتر عمل خواهد کرد. - بازاریابی الکترونیک موفق، پیشرفت شرکت را در دنیای الکترونیک به همراه خواهد داشت و باید عضو ثابت و دایم خطمشیهای بازاریابی شرکت باشد.
مدیریت ارتباط با مشتری هزینه راضی نگه داشتن مشتری و ترغیب وی به خرید دوباره از شرکت (یا فروشگاه) از هزینه ها و مشکلاتی که در راه جذب یک مشتری جدید پیش روی ما قرار دارد، بسیار کمتر است.(١)علاوه بر این رضایت هر مشتری می تواند باعث تبلیغ رایگان شرکت توسط وی و در نتیجه جذب مشتریان جدید باشد.از این رو است که شرکت ها در کنار سیاست های خود برای جذب مشتریان جدید توجه ویژه ای را نیز مبذول به حفظ و نگهداری مشتریان فعلی و قدیمی خود می کنند.تدوین استراتژی های مدیریت ارتباط با مشتری(Customer Relationship Management) یکی از روشهایی است که شرکت ها در جهت ارائه خدمات بهتر به مشتریان و همچنین بدست آوردن آماری تحلیلی از مشتریان خود بکار می گیرند."هدف عمده یک سیستم مدیریت ارتباط با مشتری اینست که با استفاده از فرآیند های قابل اطمینان و رویه های تعامل با مشتریان، شرکت را در خدمات رسانی بهتر به آنها یاری دهد."(٢) یک استراتژی موفق CRM تنها با نصب بسته نرم افزاری که برای پشتیبانی از فرآیند های مربوطه طراحی شده قابل پیاده سازی نیست و رویکردی کلی که شامل آموزش کارکنان، اصلاح روند کاری بر پایه نیاز های مشتریان، گزیش سیستم های مبتنی بر فناوری اطلاعات مربوط (شامل نرم افزار و سخت افزار) در کنار کاربرد این فناوری ها می تواند شرکت را در اتخاذ یک سیاست کارا و موثر در این زمینه یاری می دهد. کاربردهای مختلف CRM: CRM ها از نظر کاربرد به سه بخش تقسیم می شوند: ١.عملیاتی که وظیفه ی خودکار سازی فرآیند های ابتدایی تجارت از قبیل فروش، بازاریابی و... را به عهده دارد. ٢.تحلیلی که به تحلیل رفتارهای مشتری و پیاده سازی هوشمندی کسب و کار (Business Intelligence) می پردازد. ٣.همکاری (Co-operational) که تضمین کننده ی تماس با مشتریان از طریق تلفن، ایمیل، فکس، وب و... است. بخش عملیاتی CRM بطور معمول شامل سه حوزه عمومی کسب و کار یعنی خودکار سازی عملیات بخش فروش (Sales Force Automation) یا SFA، پشتیبانی و خدمت به مشتری (Customer Service and Support) یا CSS و خودکارسازی عملیات بازاریابی (Enterprise Marketing Automation) یا EMA می باشد.بخش بازاریابی فراهم کننده اطلاعاتی در خصوص رقبا، گرایش بازار و متغیر های کلان محیطی است.بخش مدیریت فروش برخی از فرآیند های فروش و مدیریت فروش شرکت را خودکار می کند.این بخش به جمع آوری و دنبال کردن اطلاعات مربوط به عادات خرید، پسند و سلیقه و جمعیت شناسی مشتریان و کارآیی کارکنان بخش فروش می پردازد.بخش خدمات مشتری نیز مامور خودکار سازی برخی خدمات از قبیل درخواست اطلاعات، شکایات، محصولات مرجوعی و... است. نرم افزار های مجتمع CRM(که هر سه کارآیی فوق را دارا می باشند) را اغلب راه حل های دفاتر ظاهری (Front Office Solution) نیز می نامند زیرا این نرم افزار ها بطور مستقیم به تعامل با مشتریان می پردازند. مزایای استفاده از CRM: حامیان استفاده از CRM مزایای استفاده از آن را در دو زیر مجموعه ی بهبود خدمات رسانی به مشتری و بهبود روابط مشتری تقسیم بندی می کنند. ١.خدمات مشتری:مزایای این حوزه عبارتند از: * فراهم آوردن اطلاعات محصول، راهنمای کار با محصول و کمک های فنی بطور ٢4 ساعته و در ٧ روز هفته بروی وب سایت شرکت *کمک به شناخت سریع مشکلات بالقوه پیش از اتفاق افتادن *فراهم آوردن مکانیسمی کاربرپسند برای ثبت شکایات (شکایات ثبت نشده قابل حل نیستند و از مهمترین عوامل نارضایتی کاربران بشمار می روند.) *فراهم آوردن مکانیسمی سریع برای حل مشکلات و رسیدگی به شکایات *قراهم آوردن مکانیسمی سریع در شناخت کمبود ها و نارسائی ها *شناخت نیازمندی ها و توقعات هر فرد و تدوین استراتژی خاص هر فرد با توجه به نیازمندی های وی *استفاده از Cookie های اینترنتی برای پی گیری علائق کاربران و ارسال پیشنهادات شخصی برای وی بر همین اساس و.... ٢.روابط مشتری:مزایای این حوزه عبارتند از: *امکان پی گیری و دنبال کردن علایق، نیاز ها وعادات خرید کاربران و تنظیم استراتژی بازاریابی بر این اساس *پی گیری و دنبال کردن کالای مشتری در طول چرخه حیات آن *مزایای فوق در دراز مدت منجر به رضایت مشتری، تضمین خرید دوباره، بهبود رابطه با مشتری و ایجاد حس وفاداری در مشتری، افزایش دفعات بازگشت مشتری و کاهش هزینه های بازاریابی،افزایش درآمد فروش و در نتیجه افزایش سود شرکت می گردند. کارکردهای فنی:
یک نرم افزار CRM با کارکرد های زیر شناخته می شود: ١.قابلیت درجه بندی (Scalability): توانایی اینکه با درجات گوناگونی قابل استفاده باشد و بطور معتبری قابلیت توسعه به درجات استفاده مورد نیاز دیگر را نیز داشته باشد. ٢.کانال های ارتباطی چندگانه:توانایی برقراری ارتباط و رابطه با کاربران با دستگاه های مختلف (از قبیل تلفن، وپ، اینترنت و غیره) را داشته باشد. ٣.جریان کار(Workflow):قابلیت پیدا کردن مسیر کار در سیستم بصورت خودکار و بر پایه مجموعه قوانینی که برای آن تعریف می شود را داشته باشد. 4.پایگاه داده: تمام اطلاعات مربوط به تراکنش مشتریان بصورت متمرکز ذخیره کند. 5.ملاحظات حریم خصوصی مشتری:به عنوان مثال با استفاده از مخفی سازی و تغییر داده ها از سرقت و سو استفاده اطلاعات شخصی مشتریان جلوگیری کند. امروزه شرکت های زیادی از جمله مایکروسافت، اوراکل، IBM و AMDOCS در زمینه ساخت سیستم های مدیریت ارتباط با مشتری فعالیت می کنند که هر یک از آنها با تکیه بر قابلیت های خاص خود و همچنین سازگاری با سایر محصولات مدیریت فرآیند کسب و کار (Business Process Management) مشتریان خاص خود را دارند.علاوه بر اینها نرم افزار های بازمتنی نیز در این زمینه وجود دارند که در ستون تجارت این هفته به برخی از آنها اشاره شده است. گروه مشاوران بوستون در تحقیقی اعلام کرده اند که هزینه جذب آن لاین یک مشتری جدید بطور متوسط برابر ٣4 دلار و هزینه حفظ مشتری فعلی و ترغیب وی به خرید دو باره در حدود ٧ دلار است. تعریف فوق از دائره المعارف آزاد اینترنتی ویکیپدیا (en.wikipedia.org) است
سازمان مشتری مدار یک سازمان دارای طبقهبندیهای اداری، چارتهای سازمانی، قسمتهای مختلف و اهداف و خطیمشیها، دستورالعملها و بسیاری موارد دیگر است. که مسلماً برای مشتریان وبزرگی سازمان وقسمت های مختلف آن اهمیت ندارد بلکه میخواهند کسی مشکلاتشان را حل نماید. سازمان مشتری مدار سازمانی است که هدف آن پیشگرفتن درخواست های مشتریان در مسائلی که بیشترین ارزش را برای آنها داراست میباشد و رضایت مشتری را سرمایه خود و ضامن برگشت سرمایه سازمان میدانند. ارائه خدمات به مشتری همواره سرلوحه تفکرات و برنامهریزیها میباشد و در زندگی و مشکلات موجود برای کسانیکه مسئول راضی نگه داشتن مشتری هستند تغییر و بهبود حاصل مینمایند. و سازمانی که نتایج عملکرد آن براساس انتظارات و خواست های مشتریان سنجیده میشود. ملاک واقعی ارزش یک شرکت از نظر جامعه و صاحبان آن رضایت مشتری است و بدون این هیچ کسب و کاری نمیتواند ادامه حیات داده و ایجاد شغل نموده و یا زندگی کسانی را که در آن کار کرده و به مردم خدمت ارائه میدهند تأمین نماید.یک سازمان مشتری مدار بدون ایجاد ارتباط مناسب با مشتریان خود نمیتواند موفقیتی حاصل کند و در دنیای امروز که دنیای کیفیت محور مشتری مدار است، مشتری هدف کار و مشتری گرایی زیربنای کلیه فعالیتهای تجاری و اقتصادی خواهد بود. در این راستا جذب کارکنان مشتری مدار که ویژگیهای بارز ارتباطات انسانی را در رفتار خود لحاظ کرده باشند ضروری است. ویژه گیهای سازمان های مشتری مدار
هر عضوی از آن مفهوم مشتری مداری و رضایت مشتری را بخوبی درک کرده باشد. ط به طور صحیح عمل نماید ط مفهوم خدمات را به طور جامع درک کرده باشد ط شکایت و اشکالات وارده را بطور دقیق و در اسرع وقت رفع کند آموزش و فراگیری مستمر موجب رشد میشود و کارکنان را تبدیل به منابع رقابتی میکند. ارتقاء و ایجاد توانمندی اگر با ابتکار و ابداع همراه شود سرمایه لایتناهی در سازمان به وجود میآورد که در صورت تغییرات سریع سازمان دچار بحران نخواهد شد. انعطاف پذیری برای هرگونه تغییر در واقع نوعی تخصصیشدن فعالیتها است که موجب بقای سازمان و رضایت مشتری میشود. مدیر مشتری مدار
=========== ارتباطات مؤثر بین کارکنان ضامن کیفیت مطلوب است، عموماً برای اجرای یک پروژه تقسیم وظایف مقدم بر ایجاد ارتباطات مؤثر بین افراد قرار میگیرد در نتیجه روابط بطور نامطلوب گسترش یافته، اشتباهات بروز و نهایتاً اهداف اصلی گم خواهند شد. بنابراین باید قبل از شروع هر پروژه کارکنان را نسبت به اهمیت روابط متقابل در انجام وظایف و مسئولیت محوله، برای حصول نتیجه مورد انتظار آگاه ساخت. بدین ترتیب است که هرکسی متوجه نقش و تأثیر فعالیتهای خود بر کار سایرین شده و میتوان با تغییر کانون توجه افراد از عملکرد انفرادی به کار گروهی توقعات کارفرما را ارضاء و همه افراد را برنده تلقی نمود. آگاه سازی کارکنان از وظایف یک مدیر مشتری مدار میباشد. پیش ازاین خصوصیات یک سازمان مشتری مدار مورد بررسی قرار گرفته است. بطور کلی یک مدیر که به اصول یک سازمان مشتری مدار معتقد باشد و دارای صبر فراوان، تواضع، انتقادپذیری، آراستگی، راستگویی و صداقت، مطلع از خدمات سازمان و شنونده و پاسخ دهنده خوب جهت مشکلات مشتریان و … را میتوان یک مدیر مشتری مدار محسوب کرد. مدیران هر سازمان از هستههای اصلی آن محسوب شده و باید خصوصیات و ویژگیهای مشتری مداری را در خود تقویت نمایند. ویژگی های مدیران مشتری مدار ط مشتری را میشناسند. ط در سازمان جهت مشتری ایجاد اهمیت میکنند. ط به مشتری خدمت میکنند. ط برای مردم احترام قائلند. ط در مردم احساس برنده شدن ایجاد میکنند. ط در مورد مردم مانع اظهارات مخرب میشوند. ط ظرفیت انتقادپذیری سازمان را افزایش میدهند. ط مردم را از ارائه انتقاد سازنده منع نمیکنند. ط به انتقاد سازنده مردم به موقع پاسخ میدهند. ط تمایل به قبول اشتباه دارند. کارکنان مشتری مدار
============= مدیران مشتری مدار بدون کارکنان مشتری مدار موفق نخواهند بود وکارکنانی که ویژگی های ذیل را داشته باشند در زمره کارکنان مشتری مدار قرار دارند: ط مردم دارند ومردم را دوست دارند. ط همیشه جانب مشتری را می گیرند. ط به سوالات مشتری پاسخ مناسب می دهند. ط به حرف های مشتری خوب گوش می دهند. ط شیک پوش وخوش صحبت هستند. ط ظاهروباطنی آراسته و وارسته دارند. ط خود را به جای مشتری قرار می دهند. ط بیشتر به فکر ارایه خدمات هستند تا سود شخصی. ط همیشه بیشتر از حد انتظار مشتری برایشان کار می کنند. ط با مشتری همانند میهمان خود رفتار می نمایند. ط رفتار آنها نشانگر این است که مردم ومشتریان را در اولویت قرارمی دهند. با چنین دیدگاهی کارکنان مشتری مدار، مدیران مشتری مدار و سازمان مشتری مداری پیوستاری از خدمت به مشتری هستند به طوری که اگرهر کدام وظیفه و مسولیت خود را نسبت به مشتری به درستی انجام ندهند فرآیند خدمت لطمه می خورد و به کاهش رضایت مشتریان می انجامد..
تحقیقات بازاریابی در شرایطی که تولید و عرضه کالا و خدمات به عنوان مبنا و میزانی جهت سنجش توسعهیافتگی اقتصادی کشورها قلمداد میشود، عنصری که پایداری این روند را تضمین کند نقشی مهم و حیاتی ایفا میکند. این عنصر بدون شک مصرفکننده است که حق انتخاب دارد. لذا گزینههایی که جهت انتخاب در پیش روی اوست و براساس آنها یکی را بر دیگری مقدم میدارد بسیار اساسی و تعیین کننده است. باید این موارد را شناخت، تحلیل کرد و تولید را برپایه آنها بنیاد نهاد. بازاریابی محصولات و خدمات، عامل ماندگاری و بالندگی مؤسسات و بنگاههای اقتصادی است، بدین جهت این امر از اهمیتی ویژه برخوردار بوده و در چرخه تولید تا مصرف نقطهای کلیدی تلقی میگردد. حال اگر این فرایند با پشتوانه تحقیقات بازار که خود میتوند بخشی از علم بازاریابی باشد، همراه گردد قطعاً اثربخشی بیشتری خواهد داشت. در بازاریابی، اطلاعات صرفاً به عنوان مبنایی برای اتخاذ تصمیمات بهتر نیست. بلکه یک دارایی ارزشمند است که از نظر استراتژیک میتواند مزایای رقابتی به بار آورد. راسبی گازیر تحقیقات بازاریابی چیست؟
تحقیق عبارت است از بررسی کامل موضوع به گونهای منظم و منسجم و بر اساس روشهای عینی، به منظور کسب اطلاعات یا کشف اصول وابسته به آن. با توجه به این تعریف، تحقیقات بازاریابی عبارت است از روش عینی، منظم و منسجم که از طریق آن اطلاعات لازم و مناسب برای تصمیمگیری مدیر بازاریابی فراهم میآید. حوزه کاربرد تحقیقات بازاریابی و مزایای حاصل از انجام تحقیقات بازاریابی یکی از مواردی که موجبات تصمیمات سازنده و درست مدیران بازاریابی را فراهم میآورد تحقیقات بازاریابی است. بهرهبرداریهای مختلفی از تحقیقات بازاریابی به عمل میآید که از جمله این موارد عبارتند از: § تحقیقات بازاریابی نخستین گام در راه شناختن خریداران است و در نتیجه زیربنای مدیریت سازمانهایی است که برنامه کار خود را با توجه به نیازها و خواستههای مشتریان تنظیم میکند. § از تحقیقات بازاریابی در تعیین سیاستهای بازاریابی استفاده میشود و به این ترتیب از عوامل قابل کنترل و خارج از کنترل بازار به بهترین صورت استفاده میشود. § تحقیقات بازاریابی با کشف بازارهای جدید، موارد استفاده از محصولات و خدمات پیشین را گسترش می دهد. § تحقیقات بازاریابی باعث حذف تصمیماتی میشود که بر اطلاعات نادرست و یا حدسیات استوار است و از آنجا که معمولاً پس از تصمیمگیریهای مهم تجاری، امکان بازگشت وجود ندارد، از سرمایهگذاریهای سنگین در بخشهای غیر ضروری جلوگیری میشود. § تحقیقات بازاریابی موجب کاهش هزینهها میشود. § تحقیقات بازاریابی تاثیر فعالیتهای تبلیغاتی را زیاد کرده، موجب افزایش فروش میشود. نقش تحقیقات بازاریابی برقراری پیوند بین مشتری یا مصرفکننده و سازمان از طریق اطلاعات است. تحقیقات بازاریابی را به طور کلی میتوان به گروههای زیر تقسیم نمود: الف) تحقیقات درباره بازار
- بررسی سهم بازار یک محصول یا شرکت در مقایسه با رقبا - بررسی چگونگی بخشبندی بازار - بررسی کانالهای توزیع در مقایسه با رقبا - امکانسنجی ورود محصول جدید به بازار ب) تحقیقات درباره مشتری و مصرفکننده
- بررسی ویژگیهای جمعیتی مشتریان محصول - بررسی الگوی خرید مشتریان - بررسی الگوی مصرف مشتریان - بررسی میزان وفاداری مشتریان به مارک تجاری - بررسی میزان رضایت مشتریان از محصول - بررسی نیازها، خواستهها و انتظارات مشتریان از محصول - بررسی ویژگیهای بازار هدف در فرایند تصمیمگیری خرید ج) تحقیقات درباره محصول
- بررسی ویژگیهای محصول در مقایسه با رقبا - بررسی جایگاه شرکت در بازار هدف (شناخت، عملکرد، نگرش، رضایت) - بررسی جایگاه محصولات یک شرکت در بازار هدف از نظر محصول، قیمت،توزیع و پیشبرد فروش - پیشآزمون محصول جهت دستیابی به سلیقه مصرفکنندگان - بررسی شاخصهای محصول شامل سهم بازار، سهم در اذهان، نفوذ در مخاطبان، ترجیح محصول - بررسی بستهبندی محصول مراحل کلی انجام تحقیقات بازاریابی 1. تنظیم مساله یکی از مهمترین فعالیتهای پژوهشگر بازاریابی، تعریف مساله مورد نظر است. بخشی از فرایند تعریف، شامل تعیین هدفهای خاص پروژه تحقیقی میشود.هر پروژه میبایست یک یا چند هدف داشته باشد و تا این اهداف به طور دقیق مشخص نشوند، نمیتوان به مرحله بعد رفت. 2. تعیین طرح تحقیق طرح تحقیق و منابع اطلاعاتی با هم ارتباط تنگاتنگی داشته، به میزان شناخت ما از مساله بستگی دارند. اگر میزان شناخت ما از پدیده مورد تحقیق نسبتاً کم باشد، تحقیق جنبه اکتشافی خواهد داشت و در صورت شناخت دقیق مساله، پژوهش جنبه توصیفی یا علی مییابد. 3. تعیین روش گردآوری اطلاعات اگر اطلاعات موجود به راحتی در دسترس نبوده و یا برای مساله موجود نامناسب باشد، باید در تحقیق به دادههای اولیه و اصلی که به طور خاص برای مطالعه مورد نظر گردآوری میشوند، تکیه کرد. در غیر اینصورت میتوان از اطلاعات ثانویه که پیشتر به دلایلی جز مورد کنونی گردآوری شده، استفاده کرد. 4. طراحی فرمهای گردآوری اطلاعات زمانی که روش گردآوری اطلاعات مشخص شد، باید درباره نوع مشاهده یا پرسشنامهای که نیازهای پروژه را بهتر برآورد میکند تصمیمگیری نمود. 5. نمونه گیری در این مرحله پژوهشگر باید تصمیم بگیرد که به چه گروهی برای مصاحبه مراجعه و یا برای چه کسانی پرسشنامه ارسال کند. در نمونهگیری میبایست به موارد زیر توجه شود: à چارچوب نمونه گیری à انتخاب نمونه à اندازه نمونه 6. گردآوری اطلاعات این مرحله مستلزم بررسیهای میدانی است. روشهای بررسی میدانی عمدتاً از طریق روش گردآوری اطلاعات، نوع اطلاعات و روش نمونهگیری مشخص میشود. 7. پردازش دادهها در این مرحله برای اطمینان از کامل و به هم پیوسته بودن فرمهای گردآوری اطلاعات و اجرای درست دستورها و آموزشها، فرمها باید به دقت تصحیح و تنظیم شوند. 8. تجزیه و تحلیل و تفسیر اطلاعات در این مرحله نتایج بدست آمده در ارتباط با مساله مورد نظر تفسیر میشود. در تجزیه و تحلیل دادهها از جداول و نمودار نیز استفاده میشود. 9. تهیه گزارش تحقیق نتایج تحقیق معمولاً به صورت گزارش کتبی یا شفاهی به مدیران ارائه میشود. یافتههای تحقیق باید بطور ساده و در خصوص نیازهای اطلاعاتی مربوط به موقعیت تصمیمگیری ارائه شود. انواع تحقیقات بازاریابی - تحقیقات کمی در تحقیقات کمی از روشهایی استفاده میشود که بتوان نتایج را اندازهگیری کرد. این روشها بر پایه تحقیقات پیمایشی قرار دارد که اغلب از نمونههایی بیش از 100 نفر استفاده میشود. ولی پژوهشگران بر این باور نیستند که باید فقط از روش کمی استفاده کرد. اغلب پژوهشگران بر این باورند که باید نخست با استفاده از روشهای کیفی از دیدگاه و نظرات افراد آگاه شده و سپس درصدد ارائه اعداد و ارقام برآمد. بنابراین شاید بهترین راه این باشد که از ترکیبی از روشهای کیفی و کمی استفاده نمود. - تحقیقات کیفی در برخی از تحقیقات، پژوهشگران میخواهند نه تنها درباره آنچه رخ میدهد بلکه درباره علت و شیوه رخ دادن آن درکی عمیق پیدا کنند. تحقیقات کیفی عمدتاً به دنبال چرایی موضوع تحقیق است و اقدامی در جهت اندازهگیری پاسخها بعمل نمیآورد. تحقیق کیفی میتواند دادههای پربار و غنی ارائه نماید و از این طریق پژوهشگر میتواند به نوع نگرش، رفتار، نیازها و انگیزههای آزمودنیها پی ببرد. در تحقیقات کیفی عمدتاً از روشهای مصاحبه آزاد و بحث گروهی استفاده میشود. در چه مواقعی تحقیقات بازاریابی میتواند مفید و راهگشا باشد؟ 1. هنگامی که اطلاعات لازم برای تصمیمگیری بازاریابی وجود ندارد. 2. زمانی که چند راه مختلف موجود است و نمی دانیم کدامیک را انتخاب کنیم. 3. وقتی که درون سازمان بر سر مسائلی از قبیل سیاست سازمان، اهداف و راهبردهای آن تضاد و کشمکش وجود دارد. 4. هنگامی که عوارض مشکلی مشاهده میشود، نظیر کاهش سهم بازار یا ضعیف شدن نحوه توزیع. 5. وقتی به کار تازه ای دست می زنیم، نظیر عرضه محصولی جدید، تغییر قیمت، ایجاد شبکه توزیع جدید، تغییر بستهبندی یا تقسیم بازار فروش. انتخاب تیم تحقیقات بازاریابی
سازمانها و مؤسسات برای تصمیمگیری در خصوص انجام یک پروژه در داخل سازمان خود و یا برونسپاری آن میبایست مواردی را در نظر گیرند. در زیر برخی شرایط که در آن برونسپاری تحقیقات بازاریابی توصیه شده، آمده است: à در صورتیکه پروژه گستره وسیعی داشته باشد.(تعداد نمونهها زیاد باشد یا میبایست در چند منطقه یا ناحیه انجام گردد.) à نبود متخصصین لازم برای انجام پروژه یا کمبود وقت آنان. à در بسیاری از موارد به منظور اجتناب از انحراف در تحلیل نتایج، استفاده از متخصصین بیرونی توصیه میشود. برای همکاری موفقیتآمیز بین مؤسسه تحقیقاتی و استفاده کننده از تحقیقات، هر دو طرف میبایست همچون افراد حرفهای رفتار کرده و برای رسیدن به اهداف مورد نظر برنامهریزی نموده و مشکلات احتمالی را حل کنند. در زیر موقعیتهایی که مشتری به واسطه آنها میتواند سبب به وجودآمدن مشکلاتی در تحقیق شود، آمده است: - مخفی نگه داشتن مشکلات و مسائل و اهداف اصلی تحقیق از شرکت تحقیقاتی - تلاش برای کاهش هزینهها با طفره رفتن از مسائل پیشبینی شده و کامل شرح ندادن آنها - تغییر مکرر پرسشنامه و وارد کردن دست کم یک تغییر پس از شروع مصاحبه - به تعویق انداختن مرحله جمعآوری اطلاعات و لغو و شروع مجدد پروژه و اصرار در رسیدن به گزارش نهایی در همان مدت زمان تعیین شده قبلی - تغییر شفاهی طرح بدون تائید کتبی آن - تقاضا برای انجام دادن همه امور تنظیم شده بدون توجه به آنکه آیا همه آنها به هدف مطالعه مربوط می شود یا نه - خودداری از پرداخت به موقع بودجه تحقیق
راه های تحقق مشتری مداری امروزه دنیای کسب وکار بر پایه «مشتری مداری» و «رضایت مشتریان» استوار گشته به گونه ای که گسترش خدمات و حتی ارائه آن بدون در نظر گرفتن این اصل نه تنها مشکل بلکه غیر ممکن است. فعالان عرصه اقتصاد و کسانی که به ماندگاری جاودانه در این عرصه می اندیشند، به خوبی می دانند که اکسیژن تنفس در دنیای تجارت اصل مشتری مداری است و درک این سخن که «همیشه حق با مشتری است» را سرلوحه برنامه های خویش می دانند. حضور مشتری در یک واحد اقتصادی علاوه بر آنکه سود مالی به دنبال دارد، شیپور بیدار باش همیشگی است تا بتوانیم چون سربازانی آماده در عرصه رقابت به نبرد بپردازیم. در این میان آنچه مهم است خود «مشتری مداری» نیست، بلکه ویژگی ها و پرامترهایی است که باید وجود داشته باشد تا مشتری مداری محقق شود. آنچه در سطور زیر می آید بیشتر تجربیاتی کاربردی است که در این عرصه کسب شده و به عنوان عوامل به وجود آورنده و رشد دهنده «مشتری مداری» می تواند مورد توجه قرار گیرد. در واقع پاسخی است به این پرسش که «مشتری چه می خواهد؟» یقینا هر کسی که پاسخی منطقی و کاملتر برای این پرسش داشته باشد او بهتر خواهد توانست خود را مزین به اصل «مشتری مداری» کرده باشد. لذا به دور از پیچیدگی های زبان علمی، تجربیاتی که می تواند ما را در این راستا یاری دهد به شرح زیر بیان می گردد. 1- اولیت خواسته مشتری «احترام» است. مشتری به عنوان یک شخص و یک انسان، دارای هویتی مستقل و شخصیتی مدنی است که همیشه دوست دارد این هویت و شخصیت پاس داشته شود و از یک دیدگاه محترمانه به وی نگریسته شود. در برخورد اول با مشتری باید با متانت هر چه تمامتر و با نشاطی برخاسته از علاقه از وی استقبال کرد، با این کار هم «شخصیت انسانی» او را پاس داشته ایم و هم نوع پاسخ مشتری به رفتارهای خود را ترسیم کرده و به او قبولانده ایم. مشتری که با برخوردی مشتاقانه و محترمانه رو به رو شود، در صدد پاسخی مشتاقانه و محترمانه برخواهد آمد. از این رو فضایی به وجود خواهیم آورد که در آن مشتری احساس «بیگانگی» نخواهد کرد. 2- مشتری در نگاه اول خود ظاهر «آراسته، مرتب، منظم و تمیز» کارکنان و محلی که در آن وارد می شود را می سنجد و هر چقدر این ظاهر آراسته تر باشد، تشویش های درونی مشتری کمتر و کمتر می شود و جای خود را به آرامش و احساس رضایت خواهد داد. 3- وجود کالاهای «مورد نیاز» مشتری در واحد خدماتی می تواند اطمینان وی را به آن واحد افزون کند. وقتی مشتری را به خاطر نداشتن کالایی از خود دور می کنیم، یقینا برگشت او را به سوی خود با تردید جدی مواجه کرده ایم. مشتری در فضایی رفت و آمد خواهد داشت که آرامش فکری او را به هم نریزد و یقینا صداقت مدیران و کارکنان و تلاش آنها برای حفظ این آرامش فکری، او را در مراجعات بعدی جدی تر خواهد کرد. تا آنجایی که امکان دارد باید درخواست های مشتریان خود پاسخ «بله» داشته باشیم. 4- برای مشتری «کیفیت خدمات» مهمترین عامل مراجعه به یک واحد خدماتی است. مدیرانی موفق هستند که این کیفیت را برای مشتریان خود «تضمین» کنند. مشتری شاید بتواند برخورد تند کارمندان را تحمل کند، شاید بتواند اتلاف زمان را نادیده بگیرد، اما یقینا نمی تواند از «کیفیت کار» بسادگی بگذرد. او حتی حاضر است بهای بیشتری بپردازد، مشروط بر اینکه «کیفیت» خدمات ارائه شده را برایش تضمین کنند. 5- برای مشتری «قیمت» و «بهای» خدمات ارائه شده مهم است. مشتری قبل از اینکه به موسسه شما بیاید، یقینا به چند موسسه دیگر سر زده است و کما بیش از وضعیت «نرخ» های بازار آگاه شده است. او ضمن اینکه «کیفیت» کار را مدنظر دارد، مایل است که «بهای» کیفیت ارائه شده مناسب بوده و با وضعیت مالی وی سازگار باشد. 6- مشتری انتظار دارد در حداقل «زمان» خدمات ارائه شده به وی صورت گیرد و از طولانی شدن زمان هراس دارد. بخصوص مشتریانی که از مسیرهای طولانی تری مراجعه کنند. و بناچار برگشت آن مسیر را باید بپذیرند. از این رو ایجاد یک «چرخه کاری» مناسب که در آن بتوان از «اتلاف وقت» جلوگیری کرد خواسته درونی مشتریان است. در این چرخه دو اصل «سرعت» و «دقت» انجام کار و توالی خدمات مهم است. مدیران واحدهای خدماتی برای آنکه بتوانند مشتریان را راضی نگه دارند، باید به ایجاد این چرخه همت گمارند و از کارکنانی استفاده کنند که مفهوم «زمان» را بخوبی درک کنند. 7- دستیابی مشتریان به رده های بالاتر می تواند مشتری را برای مراجعات بعدی مصمم تر کند. وقتی در مشتری این اعتماد را به وجود بیاوریم که در صورت لزوم می تواند رده های بالای مدیریت موسسه را براحتی ملاقات کند و حرف های خودرا با آنها در میان بگذارد، یقینا حضور او را در موسسه خود «تثبیت» کرده ایم. 8- ایجاد تحول و تنوع در محیط کاری بر اساس «پیشنهاد» مشتریان، آنها را در همکاری با موسسه ترغیب کرده و با این کار آنها خودرا جزیی از موسسه خواهند پنداشت. مدیرانی که دیدگاه مشتریان- حتی مشتریان ناراضی- را با اهمیت هر چه بیشتر پیگیری و مطالعه می کنند و سعی به اجرا در آوردن آنها دارند، از جمله مدیران موفقی هستند که راه پیشرفت و نفوذ در دل مشتریان را یافته اند. 9- رضایت همکاران عامل اصلی برای «رضایت مشتریان» است. هر گاه در یک موسسه کارمندان از میزان رفاه و دستمزد خویش ناراضی باشند، بدون شک همان میزان نارضایتی را به مشتریان انتقال خواهند داد. مدیران باید سعی کنند به «رضایت» کارکنان همان قدر اهمیت بدهند که به «رضایت مشتریان» اهمیت می دهند هیچ موسسه ای بدون «کارمندان راضی» نمی تواند قدم به وادی «رضایتمندی مشتریان» بگذارد. 10- به طور کلی می توان گفت ایجاد «روح اعتماد» و «صداقت» در محیط کار از پارامترهای استوار «مشتری مداری» است و باید به این نکته ایمان بیاوریم که «حیات اقتصادی ما به رضایت مشتریان ما وابسته است و بدون حضور مشتری ما هم نخواهیم بود».
رضایت مشتری رمز بقای سازمانها در کسب و کار رقابتی در حالی که دهها سال پیش هنری فورد روبه مشتریان گفت: «هر رنگ اتومبیل که بخواهند به آنان خواهد داد به شرط آن که سیاه باشد»,امروزه تولیدکنندگان اتومبیل در کشورهای صنعتی از مشتریان میخواهند با استفاده از چراغ جادوی خود- کامپیوترهای خانگی- آنها را در محل احضار نمایند تا همچون علاءالدین دست به سینه از محضر مشتری خواهش کنند نه تنها رنگ بلکه مدل چراغ, سپر و... اتومبیل موردنیازشان را مشخص کنند تا در کوتاهترین زمان آن را طبق سفارش,در محل مورد نظر تحویل دهند. به راستی چه چیز فوردهای متکبر را واداشته است تا زاویه نگاه خود را تغییر داده و به جای تحقیر مشتری, او را در جایگاه یک انسان صاحب حق و انتخابگر قرار دهند؟ آیا نگرش آنان نسبت به انسان متحول شده است؟ و یا جبر ناشی از شرایط آنها را واداشته به خواسته و انتظارات مشتریان خود اهمیت دهند. در سالهای اخیر در شرایطی که امکان تولید انبوه ناشی از توسعه شتابان فناوری و حضور رقبای متعدد در بازار زمینه فزونی عرضه نسبت به تقاضا را فراهم کرده است برای تولیدکننده چارهای جز جلب رضایت مشتری باقی نمانده است. سرمایهگذار و تولیدکنندگان نه از سردلسوزی و ارزش مداری بلکه از روی ناچاری و به عنوان یک استراتژی برای افزایش درآمد و سود به جلب رضایت مشتری و فراگیری رموز دلبری روی آوردهاند. درهر گوشه جهان که اقتصاد رقابتی فضای انحصاری را در هم مینوردد, نگرش مشتری مداری و جلب رضایت مشتری قانون اول کسب و کار تلقی شده و جریمه سرپیچی کنندگان از این قاعده حذف بی رحمانه از صحنه بازار است. رضایت مشتری چیست؟
هر مشتری پس از دریافت خدمت یا خرید و استفاده از یک کالا ممکن است به طور کلی راضی و یا ناراضی باشد, پرسش این است که رضایت چیست و رضایت مشتری چگونه ایجاد میشود, در پاسخ باید گفت رضایت احساس مثبتی است که در فرد پس از استفاده از کالا یا دریافت خدمت ایجاد می شود, احساس مورد نظر از تقابل انتظارات مشتری و عملکرد عرضه کننده به وجود میآید. اگر کالا وخدمت دریافت شده از جانب مشتری هم سطح انتظارات ارزیابی شود,در او احساس رضایت ایجاد میشود, در صورتی که سطح خدمت و کالا بالاتر از سطح انتظارات مشتری باشد موجب ذوق زدگی و سطح پایینتر خدمت و کالا نسبت به انتظارات منجر به نارضایتی مشتری میشود. درجه رضایت, نارضایتی و ذوقزدگی افراد در هر زمان و در هر مورد متفاوت بوده و همواره به میزان فاصله سطح انتظارات و عملکرد عرضه کننده در غالب کیفیت کالا و خدمات مربوط میشود. رضایت مشتری چه اثری در کسب و کار یک عرضه کننده دارد؟ همه ما حداقل تجربه ارتباط با خرده فروشان محله خود را میتوانیم در ذهن مرور کنیم. فروشنده با انصاف, خوش رفتار و با حوصله همواره انگیزه خریدهای بعدی را در ما تقویت میکند و برعکس در زمانی که بافروشندگان گرانفروش و بداخلاق روبهرو شدهایم, اغلب ترجیح داده ایم برای خریدهای بعدی حتی به فروشگاه دورتری مراجعه کنیم. بارها از همسایگان و آشنایان توصیه خرید از فلان فروشگاه رادریافت کردهایم و زمانی که از ماشین لباسشویی با نام تجاری الف راضی بودهایم هنگام خرید اجاق گاز, ناخودآگاه تمایل به خرید اجاق گاز الف رادر خود احساس کردهایم. بررسیها نشان میدهد رضایت مشتری حداقل از سه طریق منجر به افزایش درآمد و سد عرضه کننده میشود. تکرار خرید مشتری راضی- در مورد کالاهای روزمره همچون شیر و ماست- خرید کالای جدید از جانب مشتری راضی با صرف کمترین هزینه تبلیغات وخرید کالا توسط مشتریان جدیدی که توسط مشتریان راضی به کالا تمایل پیدا کردهاند. نباید فراموش کرد که مشتریان راضی ناخودآگاه به یک رسانه بدون هزینه جهت انجام تبلیغات برای عرضه کننده تبدیل میشوند. اهمیت این امر وقتی بیشتر خود را نشان میدهد که بدانیم در اغلب موارد تاثیر این گونه پیامها بسیار بیشتر از تبلیغات پرهزینه رسمی شرکت است. به همین دلیل است که امروز در کشورهای صنعتی برنامههای ارتباط با مشتریان به منظور دلبری و وفادار کردن آنان در سرلوحه برنامههای بازاریابی عرضه کنندگان قرار گرفته است. دیگر هیچ عرضه کنندهای به فروش یک بار به مشتری نمیاندیشد. عرضه کنندگان هوشیار هزینههای لازم برای جلب رضایت و وفادار کردن مشتری را به امید حفظ او برای خریدهای بعدی به عنوان سرمایهگذاری تلقی کرده و از آن استقبال میکنند. در صورت نارضایتی مشتری, تمامی مکانیزمهای فوق (نمودار 1) در جهت عکس عمل کرده, درآمد سود و عرضه کننده را کاهش می دهد. استمرار چنین وضعیتی درمدت نه چندان طولانی عرضه کننده را از صحنه بازار حذف میکند. لازم است به این نکته توجه شود که مشتری ناراضی بریده از سازمان را به سادگی نمیتوان به جمع مشتریان بازگرداند. بررسیها نشان میدهد مشتریان ناراضی در انتقال احساس خود به دیگران فعالتر عمل میکنند (نرخ انتقال پیام مشتریان ناراضی به دیگران تقریباً دو برابر مشتریان راضی است) به همین دلیل است که نارضایتی مشتریان بیش از رضایت آنان, برتغییر درآمد اثر میگذارد.
برای ایجاد رضایت مشتری چه باید کرد؟
اکنون که تاثیر رضایت مشتری بر توسعه و رشد کسب و کار مشخص شد,باید به این پرسش اساسی پاسخ دهیم که یک عرضه کننده کالا یا خدمت از چه طریق می تواند زمینه لازم برای جلب رضایت مشتری را فراهم کند. نمودار 2 فرآیند جلب رضایت مشتری را نشان میدهد. شناسایی انتظارات مشتری در مدلهای پیشین کسب وکار عرضه کنندگان بدون توجه به خواست مشتری, کالا و خدمات را تنها با تمرکز بر امکانات و شرایط خود تولید و عرضه میکردند. از قضا بسیاری از آنان نیز موفق بودند, البته این موفقیت بیش از آن که به عملکرد آنان وابسته باشد به شرایط غیر رقابتی ناشی از محدودیت عرضه و نبود رقیبان توانمند مربوط میشد. اما چنان که اشاره شد در عصر جدید, حضور رقیبان قدرتمند در صحنه کسب و کار,موجب تغییر وضعیت شده و جلب رضایت مشتری در دستور کار قرار گرفته است. در فرآیند جلب رضایت مشتری مهمترین گام شناسایی انتظارات مشتری است. شناسایی انتظارات مشتری جز با مراجعه به وی و دریافت دیدگاههای او میسر نیست. دیگر عصر از ظن خود یار مشتری شدن سپری شده و برای آگاهی از سر درون مشتری باید به آوای او گوش فرا داد. به این منظور و برای شناسایی انتظارات مشتری, امروزه عرضه کنندگان ضمن بهرهگیری از تکنیکهای آماری به نظر سنجی از مشتریان –با استفاده از روشهای مختلف پستی, تلفنی و حضوری- اقدام میکنند. در این راستا توجه به عواملی که انتظارات مشتری از یک خدمت, کالا یا نام تجاری را شکل میدهد از اهمیت زیادی برخوردار است. مهمترین این عوامل به شرح زیر است: 1- نیاز و خواسته مشتری 2- باورهای مشتری 3- تجربههای پیشین مشتری در ارتباط با همان عرضه کننده 4- پیامهای دریافتی مشتری از عرضه کننده از طریق ارتباطات دوسویه یا تبلیغات متنوع عرضه کننده. 5- تجربههای پیشین مشتری در ارتباط با سایر عرضه کنندگان 6- نظرات دریافتی مشتری از دوستان و آشنایان در ارتباط با تجربههای آنان از این کالا و خدمت یا انواع مشابه آن. 7- عوامل موقعیتی که مربوط به شرایط مشتری در زمان خرید میشود, مثل میزان پول در دسترس, زمان موجود برای خرید و... یک عرضه کننده هوشیار با آگاهی از عوامل فوق ضمن اقدام به کسب اطلاعات در مورد هر یک, برنامه شناسایی انتظارات مشتری را با بهرهگیری از اطلاعات دریافتی تنظیم میکند. طراحی کالا و خدمت بر اساس نیازها و انتظارات زمانی که تولیدکننده بداند مشتری چه میخواهد و انتظارات وی از کالا یا خدمت مورد نظر در چه سطحی است, با استفاده از مهندسان توانمند میتواند به طراحی کالا یا خدمت اقدام کند. در این مرحله لازم است ویژگیهای کالا یا خدمت مورد نظر متناسب با ابعاد مختلف نیاز و انتظارات مشتری تعریف و طراحی شود. اگر در تعریف و طراحی این انطباق به خوبی شکل نگیرد باید منتظر نارضایتی مشتری پس از دریافت و استفاده از کالا یا خدمت باشیم. تولید و تحویل بر اساس طراحی انجام شده پس از شناسایی ابعاد مختلف انتظارات مشتری و تبدیل انتظارات به ویژگیهای مناسب در مرحله طراحی, نوبت به تولید کالا یا خدمت براساس ویژگیهای طراحی شده میرسد. گاهی دو مرحله پیشین به خوبی انجام میگیرد اما در مرحله تولید به دلایلی از قبیل نبود یا کمبود امکانات و عدم توجه کافی و دقیق به مختصات تعریف شده در طراحی, آنچه تولید میشود همان چیزی نیست که مشتری انتظار دارد. این مشکلات و ناهماهنگیها گاهی در مرحله تحویل نیز خود را نشان داده و نارضایتی مشتری را سبب میشود. تمایل به جلب رضایت مشتری, عرضه کننده را ملزم میکند برنامه ریزی مناسب برای فراهم کردن منابع مالی, مواد, اسباب و تجهیزات مناسب برای تولید, سیستم و روشها و ابزار مناسب برای تحویل مطلوب و موردنظر مشتری را فراهم کند. مدیریت انتظارات مشتری
عرضه کنندگان از طریق ابزارهای گوناگون ارتباطی ممکن است پیامهای متنوع خود را به مشتری انتقال دهند. پیامهای تبلیغاتی از رسانههای مختلف از قبیل تلویزیون, رادیو, تابلوهای خیابانی, نشریهها و پیامهایی که از طریق فروشندگان به مخاطبان منتقل میشود, از این نوع به شمار میروند. چنان که اشاره شد این پیامها در شکلگیری سطح انتظارات تاثیر دارد. لازم است عرضه کننده باآگاهی از اهمیت موضوع نسبت به طراحی برنامههای ارتباطی اقدام کند. باید همواره به این اصل اساسی توجه کنیم که قول کمتری بدهیم ولی بیشتر و بهتر از آنچه قول دادهایم, عرضه کنیم. این روش همواره مشتری را به احساس ذوقزدگی رسانده و در نهایت موجب تقویت ارتباط و وفاداری مشتری به نام تجاری عرضه کننده میشود. متاسفانه برخی افراد تصور میکنند تبلیغات به مفهوم مبالغه و گزافهگویی است. این افراد به جای این که از طریق برنامههای ارتباطی نقاط مثبت و امتیازات رقابتی کالا را تبلیغ کنند به اشتباه اقدام به بزرگنمایی همه ابعاد کالا و خدمت کرده و از این طریق سطح انتظارات مشتری را بدون دلیل ارتقا میدهند. از آنجا که کالا یا خدمت آنان نمیتواند آن سطح از انتظارات را پاسخ دهد در نهایت مشتری ناراضی میشود. عرضه کننده با توجه به اهمیت موضوع, ضمن برنامهریزی, از طریق برنامههای ارتباطی میتواند به کنترل سطح انتظارات مشتریان بالقوه و بالفعل خود اقدام کند. گاهی لازم است برای مقابله با رقیبان, سطح انتظارات مشتریان بالقوه و به تبع آن سطح کیفی کالا و خدمات خود را ارتقا دهیم. این استراتژی نیز با برنامهریزی و به کارگیری رسانهها,پیامها و روشهای مناسب قابل اجرا است. سنجش رضایت مشتری
چنان که اشاره شد در بازار امروز سودآوری و رشد سازمانها, رابطه مستقیم و تنگاتنگی با درجه رضایت مشتریان دارد. یکی از مهمترین اقدامات در چرخه جلب رضایت مشتری سنجش میزان رضایت او از کالا و خدمات دریافتی است. در این مرحله واحد بازاریابی سازمان عرضه کننده رأساً یا از طریق مؤسسات تحقیقاتی مستقل با اجرای برنامههای نظرسنجی مناسب میزان رضایت مشتریان از ابعاد مختلف عملکرد عرضه کننده, کالا و خدمات دریافتی را میسنجد. درجه رضایت مشتریان, علاوه بر این که میزان موفقیت سازمان عرضه کننده در دستیابی به بخشی از اهداف را نشان میدهد, امکان اصلاح و بهبود کیفیت و روشها را برای سازمان عرضه کننده فراهم میکند. به دلیل اهمیت روزافزون امر سنجش رضایت مشتری, برخی سازمانهای عرضه کننده برنامههای دورهای مناسب برای این امر طراحی کردهاند. البته هنوز سازمانهای زیادی وجود دارند که به دلیل ناباوری نسبت به این امر مهم, هرگونه پرداخت و تحمل هزینه در این رابطه را بیمورد میدانند. این سازمانها باید به این نکته توجه کنند که بی توجهی به احساس مشتری میتواند در آینده نزدیک به وخیم شدن اوضاع منجر شود.
مدیریت زنجیره تامین
در رقابت های جهانی موجود در عصر حاضر، باید محصولات متنوع را با توجه به درخواست مشتری، در دسترس وی قرار داد. خواست مشتری بر کیفیت بالا و خدمت رسانی سریع، موجب افزایش فشارهایی شده است که قبلاً وجود نداشته است، در نتیجه شرکت ها بیش از این نمی توانند به تنهایی از عهده تمامی کارها برآیند. در بازار رقابتی موجود، بنگاه های اقتصادی و تولیدی علاوه بر پرداختن به سازمان و منابع داخلی، خود را به مدیریت و نظارت بر منابع و ارکان مرتبط خارج از سازمان نیازمند یافتهاند. علت این امر در واقع دستیابی به مزیت یا مزایای رقابتی با هدف کسب سهم بیشتری از بازار است. بر این اساس، فعالیت های نظیر برنامه ریزی عرضه و تقاضا، تهیه مواد، تولید و برنامه ریزی محصول، خدمت نگهداری کالا، کنترل موجودی، توزیع، تحویل و خدمت به مشتری که قبلا همگی در سطح شرکت انجام می شده اینک به سطح زنجیره عرضه انتقال پیدا کرده است. مسأله کلیدی در یک زنجیره تامین، مدیریت و کنترل هماهنگ تمامی این فعالیت ها است. مدیریت زنجیره تامین(SCM) پدیدهای است که این کار را به طریقی انجام می دهد که مشتریان بتوانند خدمت قابل اطمینان و سریع را با محصولات با کیفیت در حداقل هزینه دریافت کنند. در حالت کلی زنجیره تامین از دو یا چند سازمان تشکیل می شود که رسماً از یکدیگر جدا هستند و به وسیله جریان های مواد، اطلاعات و جریان های مالی به یکدیگر مربوط می شوند. این سازمان ها می توانند بنگاه هایی باشند که مواد اولیه، قطعات، محصول نهایی و یا خدماتی چون توزیع، انبارش، عمده فروشی و خرده فروشی تولید می کنند. حتی خود مصرف کننده نهایی را نیز می توان یکی از این سازمان ها در نظر گرفت. تاریخچه مدیریت زنجیره تامین
در دو دهه 60 و 70 میلادی، سازمان ها برای افزایش توان رقابتی خود تلاش می کردند تا با استاندارد سازی و بهبود فرآیندهای داخلی خود محصولی با کیفیت بهتر و هزینه کمتر تولید کنند. در آن زمان تفکر غالب این بود که مهندسی و طراحی قوی و نیز عملیات تولید منسجم و هماهنگ، پیش نیاز دستیابی به خواسته های بازار و در نتیجه کسب سهم بازار بیشتری است. به همین دلیل سازمان ها تمام تلاش خود را بر افزایش کارایی معطوف می کردند. در دهه 80 میلادی با افزایش تنوع در الگوهای مورد انتظار مشتریان، سازمان ها به طور فزاینده ای به افزایش انعطاف پذیرش در خطوط تولید و توسعه محصولات جدید برای ارضای نیازهای مشتریان علاقه مند شدند. در دهه 90 میلادی، به همراه بهبود در فرایندهای تولید و به کارگیری الگوهای مهندسی مجدد، مدیران بسیاری از صنایع دریافتند که برای ادامه حضور در بازار تنها بهبود فرایندهای داخلی و انعطاف پذیری در توانایی های شرکت کافی نیست، بلکه تامین کنندگان قطعات و مواد نیز باید موادی با بهترین کیفیت و کمترین هزینه تولید کنند و توزیع کنندگان محصولات نیز باید ارتباط نزدیکی با سیاست های توسعه بازار تولید کننده داشته باشند. با چنین نگرشی، رویکردهای زنجیره تامین و مدیریت آن پا به عرصه وجود نهاد. از طرف دیگر با توسعه سریع فناوری اطلاعات در سال های اخیر و کاربرد وسیع آن در مدیریت زنجیره تامین، بسیاری از فعالیت های اساسی مدیریت زنجیره با روش های جدید در حال انجام است. تعریف مدیریت زنجیره تامین
تعاریف مختصر و جامعی که می توان از زنجیره تامین و مدیریت زنجیره تامین ارایه داد، عبارتند از: زنجیره تامین: زنجیره تامین بر تمام فعالیت های مرتبط با جریان و تبدیل کالاها از مرحله ماده خام(استخراج) تا تحویل به مصرف کننده نهایی و نیز جریان های اطلاعاتی مرتبط با آن ها مشتمل می شود. به طور کلی، زنجیره تامین زنجیرهای است که همه فعالیت های مرتبط با جریان کالا و تبدیل مواد، از مرحله تهیه ماده اولیه تا مرحله تحویل کالای نهایی به مصرف کننده را شامل می شود. دربارهی جریان کالا دو جریان دیگر که یکی جریان اطلاعات و دیگری جریان منابع مالی و اعتبارات است نیز حضور دارد. مدیریت زنجیره تامین: مدیریت زنجیره تامین بر یکپارچه سازی فعالیت های زنجیره تامین و نیز جریان های اطلاعاتی مرتبط با آن ها از طریق بهبود در روابط زنجیره، برای دستیابی به مزیت رقابتی قابل اتکا و مستدام مشتمل می شود. بنابراین، مدیریت زنجیره تامین عبارت است از فرایند یکپارچه سازی فعالیت های زنجیره تامین و نیز جریان های اطلاعاتی مرتبط با آن، از طریق بهبود و هماهنگ سازی فعالیت ها در زنجیره تامین تولید و عرضه محصول. بنابراین برای بررسی یک سازمان منحصر به فرد در چارچوب این تعاریف، باید هر دو شبکه تامین کنندگان و کانال های توزیع در نظر گرفته شوند. تعریف ارایه شده برای زنجیره تامین، موضوعات مدیریت سیستم های اطلاعات، منبع یابی و تدارکات، زمان بندی تولید، پردازش سفارشات، مدیریت موجودی، انبارداری و خدمت به مشتری را در بر می گیرد. برای مدیریت موثر زنجیره تامین ضروری است که تامین کنندگان و مشتریان با یکدیگر و در یک روش هماهنگ و با شراکت و ارتباطات اطلاعاتی و گفتگو با یکدیگر کار کنند. این امر یعنی جریان سریع اطلاعات در میان مشتریان و عرضه کنندگان، مراکز توزیع و سیستم های حمل و نقل که بعضی از شرکت ها را قادر می سازد که زنجیره های عرضه بسیار کارآیی را ایجاد کنند. عرضه کنندگان و مشتریان باید اهداف یکسان داشته باشند. عرضه کنندگان و مشتریان باید اعتماد متقابل داشته باشند. مشتریان در زمینه کیفیت محصولات و خدمات به تامین کنندگان خود اعتماد می کنند. علاوه بر آن عرضه کنندگان و مشتریان باید در طراحی زنجیره تامین برای دستیابی به اهداف مشترک و تسهیل ارتباطات و جریان اطلاعات با یکدیگر شریک شوند. بعضی شرکت ها کوشش می کنند تا کنترل زنجیره تامین خود را با کنترل عمومی عمودی – با استفاده از مالکیت و یکپارچگی تمام اجزای مختلف در امتداد زنجیره تامین از تهیه مواد و خدمات تا تحویل محصول نهایی و خدمت به مشتری به دست آورند. اما حتی با این نوع ساختار سازمانی، فعالیت های مختلف و واحدهای عملیاتی ممکن است ناهماهنگ باشد. ساختار سازمانی شرکت باید بر هماهنگی فعالیت های مختلف برای دستیابی به اهداف کلی شرکت تمرکز کند. پنج عملکرد برای مدیریت در برابر چالش های زنجیره تامین: بسیاری از تکنولوژی ها و ابزارها در بهبود راه کارهای زنجیره تامین مورد استفاده قرار می گیرد. دامنه پیاده سازی تکنولوژی، راه های جدیدی را برای تغییر ساختار سازمانی از تکنولوژی سختافزار به تکنولوژی نرمافزار و اطلاعات برای سازماندهی میگذارد. برای رسیدن به کارآیی و اثربخشی در مدیریت زنجیره تامین پنج عملکرد را برای مدیریت تفکیک کردهایم که این پنج وظیفه تا اندازهای عاملی برای سازماندهی است. مهارت و اثربخشی مدیریت زنجیره تامین به صلاحیت و درستی این پنج عملکرد وابسته خواهد بود. عملکرد1: ساختار شرکای زنجیره تامین: طراحی زنجیره تامین بر اساس کارآیی که بر روی عوامل استراتژیک و با توجه و نیازمندی های مشتری برای طراحی زنجیره تامین است، پایه ریزی شده است، به طوری که محدوده محصولات موجود، سرویس ها، محصولات جدید یا بخش مشتریان را پوشش می دهد. بر پایه آگاهی از محصول نهایی در زنجیره تامین پایه ریزی می شود. این به این مفهوم است که در دوره طولانی، کیفیت محصولات برای ادامه رقابت، باید توسعه و بهبود بیابد. هم چنین یکپارچگی زنجیره تامین، میزان رقابت پذیری سازمان را تعیین خواهد کرد. عملکرد 2: پیاده سازی ارتباطات مشارکتی: این بخش به انواع مشارکت های ضروری برای شرکت اشاره می کند. این عملکرد ارتباطات زنجیره تامین را به مشارکت با عوامل خارج از شرکت گسترش می دهد. هر تغییری در زنجیره تامین باید به اطلاع شرکا برسد و در کل زنجیره پیاده شود. در این قسمت عملیات پشتیبان فرآیندهای زنجیره تامین بیان می شوند. - سازماندهی تغییرات و نقش عملکردها در تغییرات زنجیره تامین. - فرآیند مشارکتی برای طراحی مجدد زنجیره تامین. - اجرای ارزیابی ها و نقش آن ها. - جایگاه عملکرد مدیریت زنجیره تامین درون شرکت. عملکرد 3: طراحی زنجیره تامین برای سود دهی استراتژیک: مدیریت زنجیره تامین، مشارکت موثر عوامل خارج از شرکت را ایجاب می کند. اما ارتباط هر شرکت با شرکت های خارج از آن بسیار مشکل زا است. در مورد شرکا دقت به موارد زیر ضروری است: - مرکز رقابت: هدف مدیریت زنجیره تامین و انتخاب شرکا چه تاثیری بر اهداف رقابتی دارد؟ - انگیزه شرکا. -ساختار شرکا. عملکرد 4: اطلاعات مدیریت زنجیره تامین: نقش سیستم های اطلاعاتی را در اصلاح زنجیره تامین نباید نادیده گرفت. این بخش نقش تکنولوژی را در اصلاح زنجیره تامین نشان می دهد. تغییرات سیستمی باید تغییرات(اصلاح) فرآیندها و استراتژی شرکت تحت الشعاع قرار دهد. - عناصر سیستم زنجیره تامین. - نوآوری تکنولوژیکی. - استفاده از وابسته های نرم افزاری. - مشکلات موجود در مراحل پیاده سازی. عملکرد 5: کاهش هزینه زنجیره تامین: شاخص اصلی بهبودی زنجیره تامین، کاهش هزینه است. این کوشش ها برای استراتژی ها و سیاست های کارآیی انجام می شود. پنج دلیل اصلی هزینه زایی عبارتند از: - عدم وضوح فرآیند زنجیره تامین. - تغییرات رویه های داخلی و خارجی شرکت. - ضعف موجود در طراحی تولید. - وجود اطلاعات ناقص برای تصمیم گیری. - ضعف حلقه های زنجیره در ارتباط میان شرکا زنجیره تامین. طرح کلی یک زنجیره تامین: به طور کلی زنجیره تامین، زنجیرهای است که همه فعالیت های مرتبط با جریان کالا و تبدیل مواد، از مرحله تهیه ماده اولیه تا مرحله تحویل کالای نهایی به مصرف کننده را شامل می شود. در ارتباط با جریان کالا دو جریان دیگر که یکی جریان اطلاعات و دیگری جریان منابع مالی و اعتبارات است نیز حضور دارد. محققان و نویسندگان مختلف، نگرش ها و تعاریف متفاوتی را از زنجیره تامین ارایه کرده اند. برخی زنجیره تامین را در روابط میان خریدار و فروشنده محدود کرده اند، که چنین نگرشی تنها بر عملیات خرید رده اول در یک سازمان تمرکز دارد. گروه دیگری به زنجیره تامین دید وسیعتری داده و آن را شامل تمام سرچشمه های تامین(پایگاه های تامین) برای سازمان می دانند. با این تعریف، زنجیره تامین شامل تمام تامین کنندگان رده اول، دوم، سوم... خواهد بود. چنین نگرشی به زنجیره تامین، تنها به تحلیل شبکه تامین خواهد پرداخت. دید سوم، نگرش زنجیره ارزش(پورتر) است که در آن زنجیره تامین شامل تمام فعالیت های مورد نیاز برای ارایه یک محصول یا خدمت به مشتری نهایی است. با نگرش یاد شده به زنجیره تامین، توابع ساخت و توزیع به عنوان بخشی از جریان کالا و خدمات به زنجیره اضافه می شود. در واقع با این دید، زنجیره تامین شامل سه حوزه تدارک، تولید و توزیع است. فرآیندهای اصلی مدیریت زنجیره تامین دارای سه فرآیند عمده است که عبارتند از: 1) مدیریت اطلاعات؛ 2) مدیریت لجستیک؛ 3) مدیریت روابط(RELATIONSHIP MANAGEMENT).
مدیریت اطلاعات: امروزه نقش، اهمیت و جایگاه اطلاعات برای همگان بدیهی است. گردش مناسب و انتقال صحیح اطلاعات باعث می شود تا فرآیندها موثرتر و کارآتر گشته و مدیریت آن ها آسان تر گردد. در بحث زنجیره تامین - همان طور که گفته شد- اهمیت موضوع هماهنگی در فعالیت ها، بسیار حائز اهمیت است. این نکته در بحث مدیریت اطلاعات در زنجیره، مدیریت سیستم های اطلاعاتی و انتقال اطلاعات نیز صحت دارد. مدیریت اطلاعات هماهنگ و مناسب میان شرکا باعث خواهد شد تا تاثیرات فزایندهای در سرعت، دقت، کیفیت و جنبه های دیگر وجود داشته باشد. مدیریت صحیح اطلاعات موجب هماهنگی بیشتر در زنجیره خواهد شد. به طور کلی در زنجیره تامین، مدیریت اطلاعات در بخش های مختلفی تاثیرگذار خواهد بود که برخی از آن ها عبارتند از: مدیریت لجستیک(انتقال، جابجایی، پردازش و دسترسی به اطلاعات لجستیکی برای یکپارچه سازی فرآیندهای حمل و نقل، سفارش دهی و ساخت، تغییرات سفارش، زمان بندی تولید، برنامه های لجستیک و عملیات انبارداری)؛ تبادل و پردازش داده ها میان شرکا(مانند تبادل و پردازش اطلاعات فنی، سفارشات و...): جمع آوری و پردازش اطلاعات برای تحلیل فرآیند منبع یابی و ارزیابی، انتخاب و توسعه تامین کنندگان؛ جمع آوری و پردازش اطلاعات عرضه و تقاضا و... برای پیش بینی روند بازار و شرایط آینده عرضه و تقاضا؛ ایجاد و بهبود روابط بین شرکا. چنان چه پیداست، مدیریت اطلاعات و مجموعه سیستم های اطلاعاتی زنجیره تامین می تواند برروی بسیاری از تصمیم گیری های داخلی بخش های مختلف زنجیره تامین موثر باشد که این موضوع حاکی از اهمیت بالای این مولفه در مدیریت زنجیره تامین است. مدیریت لجستیک: در تحلیل سیستم های تولیدی(مانند صنعت خودرو)، موضوع لجستیک بخش فیزیکی زنجیره تامین را در بر می گیرد. این بخش که کلیه فعالیت های فیزیکی از مرحله تهیه ماده خام تا محصول نهایی شامل فعالیت های حمل و نقل، انبارداری، زمان بندی تولید و... را شامل می شود، بخش نسبتا بزرگی از فعالیت های زنجیره تامین را به خود اختصاص می دهد. در واقع، محدوده لجستیک تنها جریان مواد و کالا نبوده بلکه محور فعالیت های زنجیره تامین است که روابط و اطلاعات، ابزارهای پشتیبان آن برای بهبود در فعالیت ها هستند. مدیریت روابط: فاکتوری که ما را به سمت فرجام بحث راهنمایی می کند و شاید مهم ترین بخش مدیریت زنجیره تامین به خاطر ساخت و فرم آن باشد، مدیریت روابط در زنجیره تامین است. مدیریت روابط، تاثیر شگرفی بر همه زمینه های زنجیره تامین و هم چنین سطح عملکرد آن دارد. در بسیاری از موارد، سیستم های اطلاعاتی و تکنولوژی مورد نیاز برای فعالیت های مدیریت زنجیره تامین به سهولت در دسترس بوده و می توانند دریک دوره زمانی نسبتا کوتاه تکمیل و به کار گمارده شوند. اما بسیاری از شکست های آغازین در زنجیره تامین، معلول انتقال ضعیف انتظارات و توقعات و نتیجه رفتارهایی است که بین طرفین درگیر در زنجیره به وقوع می پیوندد. علاوه بر این، مهم ترین فاکتور برای مدیریت موفق زنجیره تامین، ارتباط مطمئن میان شرکا در زنجیره است، به گونه ای که شرکا اعتماد متقابل به قابلیت ها و عملیات یکدیگر داشته باشند. کوتاه سخن این که در توسعه هر زنجیره تامین یکپارچه، توسعه اطمینان و اعتماد در میان شرکا و طرح قابلیت اطمینان برای آن ها از عناصر بحرانی و مهم برای نیل به موفقیت است. فازهای اصلی مدیریت زنجیره تامین فاز اول: طراحی مفهومی: فاز اول نشان دهنده استراتژی ساخت است. در این فاز نحوه اداره سازمان با ایجاد یک تصویر برای آینده و ایجاد یک ساختار برای پیاده سازی تعیین می شود. برای فرآیندهای فاز اول یک مدل ویژه سازمان لازم است که از یک سازمان به سازمان دیگر متفاوت است. بحث اصلی در این فاز طراحی مفهومی است که مدرکی برای تصدیق و اجرای دو فاز دیگر است. هدف از اجرای این فاز درک جزییات مربوط به هزینه ها و شناخت سیستم و منافع پیاده سازی SCM است. فاز دوم: طراحی جزییات و تست: این فاز همان طور که در شکل پایین مشاهده می شود می تواند هم زمان با فاز اول و سوم اجرا شود. یعنی جزییات طراحی می شود و به طور هم زمان راه حل ها در دنیای واقعی تست می شوند. در این فاز ایجاد تغییرات در ساختار سازمان و در نظر گرفتن آن ها برای پیاده سازی در سیستم به منظور پشتیبانی طراحی زنجیره تامین جدید توصیه می شود. فاز سوم: پیاده سازی: در این فاز در ادامه فاز دوم، زمان بندی پیاده سازی دوره های بلندمدت عملیات و تغییرات در سیستم به منظور ایجاد تسهیلات انجام می گردد. شکل زیر فازهای اصلی مدیریت زنجیره تامین را نشان می دهد: فناوری اطلاعات و مدیریت زنجیره تامین مدیریت زنجیره تامین بر رویکردی مشتری محور استوار است. بر این اساس، ارتباط به موقع و کامل بین همه عناصر زنجیره برای اطلاع از نیازهای مشتری و میزان تامین نیازها از ضروریات زنجیره است. برای تسهیل جریان اطلاعات و مدیریت دقیق آن بستری مناسبی از نرم افزارها و سیستم های اطلاعاتی یکپارچه و شبکه های اکسترانت و اینترانت مورد نیاز است. با به کارگیری تجارت الکترونیک در زنجیره تامین نیز می توان بر مبنای مدل(7 B2B و8)B2E برای توصیف عملیات خرید، فروش و مبادله محصولات، خدمات و اطلاعات ازطریق شبکه های رایانه ای و به خصوص اینترنت با تامین کنندگان بهره جست. برمبنای مدلی دیگر از تجارت الکترونیک(E-COMMERCE) شرکت های همکار در یک زمینه به خصوص از طریق شبکه های الکترونیکی نیز می توانند به همکاری و اشتراک مساعی بپردازند. چنین همکاری اغلب بین شرکت های حاضر در یک زنجیره تامین اتفاق می افتد. با توجه به این که بر مبنای مدلی دیگر از تجارت الکترونیک(E-COMMERCE) شرکت های همکار در یک زمینه به خصوص از طریق شبکه های الکترونیکی نیز می توانند به همکاری و اشتراک مساعی بپردازند. چنین همکاری اغلب بین شرکت های حاضر در یک زنجیره تامین اتفاق می افتد. با به کارگیری تجارت الکترونیک در زنجیره تامین نیز می توان برمبنای مدل(7 B2B و8)B2E برای توصیف عملیات خرید، فروش و مبادله محصولات، خدمات و اطلاعات از طریق شبکه های رایانه ای و به خصوص اینترنت با تامین کنندگان بهره جست. بررسی جایگاه مدیریت زنجیره تامین در پیاده سازی تجارت الکترونیک به طور کلی مدیریت زنجیره تامین یکی از زیرساختارهای پیاده سازی تجارت الکترونیک است. از دید صنعتی تجارت الکترونیکی بین بنگاه ها عمدتا در صنایعی رخ می دهد که زنجیره تامین در آن جا شکل گرفته باشد. یک تولیدکننده همواره عاملی است که در وسط فرآیند فعالیت اقتصادی قرار دارد. تولید کننده خود خریدار کالا از تامین کنندگان خود و فروشنده کالایی جدید به خریداران خود است. چون فروشنده به تولیدکننده خود تامین کنندگان دارد و ضمنا خریدار کالا نیز ممکن است خود مشتریانی داشته باشد، ما با زنجیرهای از بنگاه ها رو به رو هستیم که هر کدام هم خریدار و هم فروشنده هستند. این مجموعه شبیه به زنجیر است، زیرا همه به هم وابسته هستند. با مدیریت درست زنجیره تامین همه عناصر موجود در زنجیره منتفع شده و ضمنا با ارایه کالای مرغوب و ارزان جامعه را نیز منتفع می کند. از همین رو یکی از مسایل مهم صنایع در کشورهای پیش رفته مدیریت زنجیره تامین است. یکی از عناصر مهم مدیریت زنجیره خودکارسازی امر خرید و فروش بین اعضای زنجیره است. این امر آن قدر مهم و حیاتی است که حتی قبل از ظهور اینترنت صنایع خودروسازی و هوافضایی که بزرگ ترین و پیچیده ترین زنجیره های تامین را دارند، خود با صرف هزینه گزاف اقدام به ایجاد شبکه کرده بودند. در حال حاضر استاندارد EDI که امروزه با کمک سازمان جهانی استانداردها در محیط اینترنت و بر بستر استاندارد XML برای امور تجاری در حال کاربرد است، از همین شبکه های اختصاصی به وجود آمده است. برای مدیریت زنجیره تامین پایداری زنجیره یک عامل مهم و حیاتی است و معمولا اشکال پیچیده، کارآمد و پایدار مدیریت زنجیره تامین تنها در بنگاه های بزرگ اقتصادی دیده می شود. در حال حاضر در کشور ما در این زمینه کمبود جدی وجود دارد. از یک طرف تعداد بنگاه های اقتصادی بزرگ در کشور بسیار کم است. این تعداد کم هم عمدتا ماهیتی غیرخصوصی دارند و بنابراین خود با مشکل پایداری در مواجه با مسایل سیاسی روبهرو هستند. از طرف دیگر تعداد زنجیره های تامین پایدار نیز در کشور بسیار کم است. دو نمونه قابل ذکر را می توان صنعت خودرو و صنایع نفت کشور دانست. موانع پیاده سازیSCM تحولات اخیر کشورهای منطقه آن ها را ناگزیر به به کارگیری محصولات مدیریت زنجیره تامین در حوزه صنایع می سازد. پیش بینی می شود در سال های آتی فرصت های بازار محصول مناسبی برای محصول در منطقه وجود داشته باشد که فرصت های صادرات محصول را فراهم می نماید. این کشورها به عنوان بازار بالقوه محصول در نظر گرفته می شود. به لحاظ ساختاری مهم ترین مشکلی که زنجیره تامین با آن روبروست، مشکل تعدد مراکز تصمیم گیری برای تولید، تبدیل و جریان کالاست. این امر موجب تشدید نوسانات تقاضا در طول زنجیره می شود. هر چقدر از انتهای زنجیره به سمت ابتدای زنجیره(اولین تامین کننده) حرکت کنید، نوسانات تقاضا تشدید می گردد. این پدیده به اثر«شلاق چرمی» معروف است. این مسأله موجب افزایش موجودی انباشته میان اعضای زنجیره می گردد که در نهایت باعث بالارفتن هزینه و قیمت نهایی کالا شده و قدرت رقابت زنجیره کاهش خواهد یافت. فناوری اطلاعات ازطریق تسهیل و تسریع تبادل اطلاعات سازمان و تامین کنندگان را قادر به آگاهی و تامین به موقع احتیاجات یکدیگر می کند و این فلسفه تولید به هنگام را قوت می بخشد. در سال های آتی با رشد صنعت نرمافزار پیش بینی می شود که محصول در صنایع مونتاژ قطعات الکترونیکی نیز نفوذ داشته باشد. پیش بینی می شود با رواج به کارگیری فناوری اطلاعات در صنایع و آماده سازی زیرساختارها و بستر پیاده سازی سیستم های مدیریت زنجیره تامین حجم تقاضا به طور فزایندهای افزایش یابد. بررسی تکنولوژی تولید و برآورد نحوه تامین دانش فنی مورد نیاز مدیریت زنجیره تامین بر رویکردی مشتری محور استوار است. لذا ارتباط به موقع و کامل بین همه عناصر زنجیره برای اطلاع از نیازهای مشتری و میزان تامین نیازها از ضروریات زنجیره است. برای تسهیل جریان اطلاعات و مدیریت دقیق آن بستری مناسبی از نرم افزارها و سیستم های اطلاعاتی یکپارچه و شبکه های اکسترانت و اینترانت موردنیاز است. تولید محصول در داخل یا ارایه محصول از طریق مشارکت با تولیدکنندگان محصول در دنیا امکانپذیر است. که در در صورت تولید داخل منجر به توسعه صنعت نرمافزار در شرکت خواهد شد و در صورتی که محصول توسط با سرمایهگذاری مشترک با شرکت خارجی امکان به کارگیری نیروی متخصص در زمینه بازاریابی و خدمات پشتیبانی نصب و راه اندازی محصول و خدمات پس از فروش را خواهد داشت. امروزه شرکت ها دریافتهاند که بخش خرید آن ها می تواند به طور فزاینده ای در افزایش کارآیی و اثر بخشی آن ها موثر باشد و به همین دلیل شیوه های خریدشان را تغییر داده و سعی کرده اند تا برای کالاهای خود شیوه خرید مناسب را بیابند، به طوری که بخش خرید بتواند به عنوان جزیی از شرکت، اهداف استراتژیک خرید شرکت را برآورده سازد. برای تحقق این امر هر خرید استراتژیک نیازمند یک برنامه ریزی استراتژیک خرید برای کالای مورد نظر است که معنای این سخن برقراری یک رابطه استراتژیک با تامین کنندگان است. آشکار است که برای تحقق این امر باید با تامین کنندگان شایسته و منتخب روابط استراتژیک برقرار کرد تا در جوار همکاری استراتژیک با آن ها بتوان به مزایای رقابتی مورد نظر دست یافت. برای رسیدن به اهداف توسعه فناوری اطلاعات و کسب و کار الکترونیک پیاده سازی راه حل های مدیریت زنجیره تامین در سازمان ها به عنوان ضرورت اساسی مطرح می گردد. توصیه می شود صنایعی نظیر صنعت خودرو، صنایع هوا فضا و پتروشیمی که تامین کنندگان زیادی دارند از این راه حل برای بهبود ارتباط با تامین کنندگان بهره گیرند.
- لینک منبع
تاریخ: شنبه , 28 بهمن 1402 (15:36)
- گزارش تخلف مطلب